اشعار در وصف جوان

اشعار در وصف جوان چیست .

در این قسمت (اشعار در وصف جوان) گفته شده است را اضافه می کنیم

وقتی ما عزیزی را از دست می دهیم و در زمان از دست دادن یا قبل از آن خاطرات یا گفته هایی یا رویدادهایی که بین ما و آن شخص روی می دهد بسیار اهمیت پیدا می کند گویی که الهامی صورت گرفته و مانتوانسته ایم آن را درک کنیم .

پس تمام خاطرات و این اتفاقات رخ داده را ما با چند بیت شعر که می تواند هم از خودمان باشد و هم از شعراهای نامی یا حتی چند کلمه باشد روی سنگ اضافه می کنیم.

که هر وقت سرخاک رفتیم تداعی کننده این خاطرات تلخ و شیرین زندگی باشد.

پس اشعار در وصف جوان بیشتر برای خودمان و بازماندگان است تا همیشه با یک متن کوتاه تمام خاطرات را بیاد بیاوریم.

برای دیدن نمونه سنگ می توانید به قسمت البوم سنگ مزار بروید و ترکیب و انواع ان نوشته ها را ببینید.

البته می توان این را اضافه کرد که شاید در بعضی مواقع بتوانیم اشعار در وصف جوان را در اشعار در وصف پدر و اشعار در وصف مادر پیدا کرد.

یه مورد دیگه هم اگر بخوام اضافه کنم این هست که حتی می توان از یک جمله چند کلمه ای برای سنگ مزار هم استفاده کرد و حتی می توان ان را خالی گذاشت.

تمام تصمیمات به عهده شما خواهد بود.

اگر دنبال سنگ مزار مناسب می گردید پیشنهاد می کنم مقاله زیر را مطالعه بفرمایید

راهنمای خرید سنگ مزار مناسب

آفتابی در جهــــــــان تابید و رفت

عمر کوتاهش جهان را دید و رفت

دست گلچــــین فلک با دست جور

غنچه امیـــــــــد ما را چید و رفت

گلی بودم نه وقــت چیدنم بود

جوان بودم نه وقت رفتنم بود

گلی بودم به باغ زندگــــــانی

شــــــدم پرپر در ایام جوانی

ببوسم دستــــــت ای بابا که پروردی مرا آزاد

بیا مادر تماشــــــا کن که فــرزندت شده داماد

به حجله می روم شادان و زخمی در بدن دارم

بجای رخت دامادی کــــــفن خونین به تن دارم

بعد پرپر شدنت ای گـــــــل زیبا چه کنیم

ما به داغ تو جوان مـرده به دنیا چه کنیم

بهر هر درد دوایــــی است مگر داغ جوان

ما به دردی که بر او نیست مداوا چه کنیم

شربتی از لب لعلــــش نچشــــیدیم و برفت

روی مه پیکـــــر او ســــیر ندیدیم و برفت

گویی از صحبت ما نیــک به تنگ آمده بود

بار بر بست و به گردش نرسیـدیم و برفت

شقایق بودی و دیــــــری نماندی

سرود زندگی را نیـــــمه خواندی

زدی برقی و خاکستر شدی خاک

عزیزان را به سوگ خود نشاندی

تو در ما آتشی هستی که خاموشت نخواهیم کرد

به گزاران گلی هســــتی فراموشت نخواهیم کرد

قسم بر جامه پاکـــــی که از عشقت به تن داریم

که تا جان در بدن داریم فراموشت نخواهیم کرد

نو گلی پرورده بودم خــاک از دستم ربود

آنچنان در بر گـــرفت انگار در عالم نبود

سالها زحمت کـــــــشیدم تا گل پرورد شد

ناگهان پیک اجل آن غنچه را از من ربود

تو ای دنیـــا دل آرامم گرفتی

عزیز بهتــــر از جانم گرفتی

گلی پرورده بودم در گلستان

تو آن را از گلســتانم گرفتی

گریه کردم اشــــک بر داغ دلم مرهم نشد

ناله کــــــــردم ذره ای از دردهایم کم نشد

در گلستان بوی گـــــــل بسیار بوییدم ولی

از هزاران گل ، گلی همچون علی پیدا نشد

می رسد روزی که بی من روزها را سر کنی

می رسد روزی کــه مرگ عشق را باور کنی

می رسد روزی که تنهــــا در کنار عکس من

خاطرات کـــــــهنه ام را مو به مو از بر کنی

مادر منشین چشــم به ره بر گذر امشب

بر خانه پر مهــــــــــر تو زین بعد نیایم

آسوده بیارام ، مکـــــــــن فکر پسر را

بر حلقه این در دگــــــــــر پنجه نسایم

پدر در کودکی با شــوق دل دست پسر گیرد

به امیدی که در پیـــری پسر دست پدر گیرد

مصیبت آن زمان باشد پسر زود از پدر میرد

که تابوت جوانش را پدر بر دوش خود گیرد

رفتی و از رفتنـــت یک دودمان آتش گرفت

از غم عشقــــت دل پیر و جوان آتش گرفت

هیچ می دانی چه شد بعد تو ای سرو روان

باغبان آهی کــــــشید و بوستان آتش گرفت

تا که بودیم ، چه بودیم ، نبودیم کسی
کـــــــــــــــشت ما را غم بی هم نفسی
تا که رفتــــــــــــــــــیم همه یار شدند
تا که خفتیـــــــــــــــم همه بیدار شدند
قدر آینـــــــــــــــــــــه بدانید که هست
نه در آن لحظـــــه که افتاد و شکست

از بار فراق تو شـــــده خم کمـــــر ما

رفتی و زدی آتش غم بر جگـــــــر ما

افسوس که ناکام بمـــــردی به جوانی

گردیده روان خون ز دو چشمان تر ما

اشعار در وصف جوان چیست .

اگر دنبال سنگ مزار مناسب می گردید پیشنهاد می کنم مقاله زیر را مطالعه بفرمایید

شماره تماس

نماد اعتماد

دیدگاه ها